غرب آسیا نبردگاه جدید چین با آمریکاست؛ این بار به وسیله ایران! ، پیمان تهران-پکن خبر بد برای غرب
به گزارش بیست آمار، مجلّه سیاست خارجی آمریکا نوشت: پیمان راهبردی [25 ساله راهبردی] تهران و پکن یک صندلی مهم به چین [در غرب آسیا] می دهد و اقتصاد ایران را قدرتمند خواهد نمود.
با ما همراه باشید و با تور چین ارزان از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
گروه سیاسی خبرنگاران؛ مجلّه Foreign Policy، نزدیک به جناح محافظه کار آمریکا، در گزارشی با عنوان پیمان ایران و چین خبری بد برای غرب است نوشت: سندی که اخیراً منتشر شد، نشان می دهد یک همکاری راهبردی 25 ساله در زمینه مالی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی بین ایران و چین به ثبت رسیده است. همکاری میان چین و کشور های منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) نه جدید است و نه به تازگی پایه ریزی شده است. آنچه پیمان ایران و چین را متمایز می نماید، این است که هر دو کشور در رویارویی با ایالات متحده آمریکا قرار دارند و دارای بلند پروازی های منطقه ای و دنیای هستند.
جنبه نظامی این توافقنامه، آمریکا را دلواپس نموده است. سال گذشته میلادی (2019) رزمایش مشترک دریایی ایران - چین - روسیه در اقیانوس هند و دریای عمّان برگزار گردید که در نوع خود بی سابقه بود و موجب هراس واشنگتن شد. [از سوی دیگر] نفوذ روزافزون چین در شرق آسیا و آفریقا منافع ایالات متحده را در این مناطق به چالش کشیده است. منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) نبردگاه جدیدی است که پکن می تواند هژمونی آمریکا به چالش بکشاند [امّا] این بار به وسیله ایران.
این امر به ویژه از این منظر مهم است که پیامد و نتایج توافقنامه ایران - چین فراتر از حوزه اقتصاد و روابط دو جانبه است. این توافقنامه [در صورت اجرا] اثراتی در سطح داخلی (ملّی)، منطقه ای و دنیای خواهد داشت. از مزایای داخلی این توافقنامه برای ایران بهبود اوضاع مالی آن است. تهران با اطمینان خاطر از فروش [پایدار] منابع نفت و گاز خود به چین می تواند خود را در مقابل ضربات تحریم بیمه کند. علاوه بر این، ایران قادر خواهد بود از رابطه راهبردی خود با چین به عنوان اهرم فشاری بر غرب در مذاکرات احتمالی آینده استفاده کند.
در حالی که تنها سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است، آنالیز دقیق تر پیمان راهبردی ایران - چین می تواند [چشم انداز] پیروزی احتمالی جمهوری خواستار در انتخابات به مخاطره بیاندازد. به این دلیل که این پیمان ثابت می نماید سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ با شکست روبرو شده است. این سیاست نه تنها در مهار و تغییر رفتار منطقه ای ایران ناکام بوده، بلکه موجب شده است تهران به سمت پکن متمایل گردد. نزدیکی ایران به چین در بلند مدت، تهران را برآن می دارد تا خود را به آنچه سیاست نگاه به شرق می نامد، منطبق کند و از این طریق قدرت نظامی - منطقه ای خود را تقویت و ایالات متحده را در منطقه خلیج فارس تضعیف کند.
این پیمان همچنین، [خط انتقال پایدار] انرژی به چین را تضمین می نماید. بیش از نیمی از احتیاج انرژی چین از خلیج فارس تامین می گردد. در نتیجه، دریانوردی آزاد و امن در خلیج فارس از اهمیت بالایی برای چین برخوردار است. در حال حاضر، عربستان - متحد نزدیک آمریکا- منبع اصلی تامین نفت خام چین است. بطوریکه در ماه می 2020، رکورد واردات 2.16 میلیون بشکه نفت در روز از سعودی به چین ثبت شد. این موضوع با سیاست کلّی چین مبنی ایجاد تنوع در [فروشندگان نفت] و عدم وابستگی به یک تامین نماینده در تصاد است (سایر تامین نمایندگان عربِ چین در خلیج فارس روابط تنگاتنگی با آمریکا دارند). چین هراس دارد هنگامی که جنگ تجاری با آمریکا شدّت یابد، واشنگتن این کشور ها تحت فشار قرار دهد تا انرژی مورد احتیاج پکن را تامین ننمایند. پیمان راهبردی چین با ایران تامین انرژی [پایدار] را برای پکن تضمین می نماید.
روابط ایران - چین ناگزیر چشم انداز سیاسی منطقه غرب آسیا را به نفع این دو کشور تغییر می دهد. مضاف بر این، نفوذ آمریکا نیز در منطقه رو به ضعف خواهد رفت. این توافقنامه به چین اجازه می دهد نقش کلیدی تری در یکی از مهم ترین مناطق دنیا ایفا نماید. [بالاخص که] دورنمای راهبردی منطقه با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 تغییر کرد. در نظم نوین منطقه ای غرب آسیا، هویت فراملّی مبتنی بر تقسیم بندی فرقه ای و مذهبی گسترش یافته و ماهیت قدرت را تغییر داده است.
همگام با این تغییرات، عقب نشینی ارتش آمریکا [از عراق] و ناآرامی های پس از وقوع بهار عربی در سال 2011، فرصتی برای قدرت های منطقه ای همچون ایران فراهم آورد که از خلاء قدرت استفاده کند و نفوذ منطقه ای خود را تقویت کند. همزمان، از سال سال 2012 که شی جین پینگ قدرت را در چین به دست گرفت، پکن تمایل شدیدی یافت که چبن را یک قدرت دنیای کند و نقش فعّال تری در سایر مناطق دنیا بازی کند. این جاه طلبی چین، در معرفی طرح یک کمربند - یک جاده حود را نشان داد که اهمیت راهبردی خاورمیانه را نیز برجسته کرد.
چین صندلی و قدرت ایران را به عنوان یک قدرت مسلّط منطقه ای می داند. قدرت و نفوذ تهران در منطقه طی تحوّلات سالیان گذشته تثبیت شده است. بر خلاف آمریکا، چین یک رویکرد توسعه محور غیر سیاسی را برای منطقه اتخاذ نموده است که می تواند با استفاده از قدرت منطقه ای ایران، روابط مالی کشور های همجوار را هم گسترش دهد و یک نظم امنیتی به وسیله آنچه صلح مترقّی (به جای مفهوم صلح دموکراتیک غرب) بر قرار کند. رویکردی که رژیم های دیکتاتوری خاورمیانه هم از آن استقبال می نمایند.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سال 2018 از توافق هسته ای با ایران خارج شد و سیاست فشار حداکثری را در قبال تهران در پیش گرفت. سیاستی که آخرین تقلّای ایالات متحده آمریکا برای متوقّف کردن نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. اگر چه این راهبرد به اقتصاد ایران ضربه وارد کرد است، اما قادر نبود سیاست نظامی - منطقه ای تهران را تغییر دهد. از همین رو، پیمان راهبردی ایران - چین قدرت آمریکا در منطقه [غرب آسیا] تضعیف خواهد نمود و راه را برای چین جهت ایفای نقش فعال تر هموار می نماید.
پیمان راهبردی ایران - چین بر مناطق همسایه نظیر منطقه جنوب آسیا تاثیری بالایی خواهد داشت. در سال 2016، ایران و هندوستان توافقنامه ای برای سرمایه گذاری در بندر استراتژیک چابهار و احداث خط راه آهن چابهار (واقع در جنوب شرق ایران) به زاهدان (واقع در شرق ایران) جهت اتصال هند به افغانستان و آسیای مرکزی به امضا رساندند. اکنون، ایران هند را متهم می نماید که تحت فشار آمریکا سرمایه گذاری را به تاخیر انداخته است و [به همین دلیل] هند را از پروژه کنار گذاشت. مقامات ایرانی، هند را از پروژه چابهار-زاهدان به دلیل پیمان 25 ساله ایران-چین حذف کردند و به نظر می رسد این موضع به دلیل روابط نزدیک هند با آمریکا است. جایگزینی هند با چین در این پروژه استراتژیک، موازنه قدرت را در جنوب آسیا به ضرر دهلی نو تغییر خواهد داد. اکنون چین این شانس را دارد که بندر چابهار را به بندر گوآدر پاکستان که قطبی مهم (مالی) در طرح یک کمربند - یک جاده است، متصل کند.
صرف نظر از این که واشنگتن در چه اندیشه ای است، روابط چین و ایران در نهایت منافع هند در منطقه را تضعیف خواهد نمود؛ خصوصاً اگر پای پاکستان به ماجرا باز گردد. اجرای پیشنهاد ایران برای توسعه کریدور مالی پاکستان - چین و اتصال بندر گوآدر به بندر چابهار و سپس امتداد آن از یک سو به آسیای مرکزی و از سوی دیگر به اروپا به وسیله ایران در حال حاضر محتمل تر است. در صورت اجرای ایران طرح، حلقه طلایی طرح یک کمربند - یک جاده مشتمل از چین پاکستان، ایران، روسیه و ترکیه به هسته مرکزی تبدیل خواهند شد و چین را به ایران و در ادامه از یک سو به آسیای مرکزی و دریای خزر و از سوی دیگر به دریای مدیترانه با عبور از خاک عراق و سوریه متصّل می نماید.
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران (16 جولای/ 26 تیر) اعلام نمود که بندر جاسک به بندر اصلی صادرات نفت کشور تبدیل می گردد. ایران با تمرکز بر روی توسعه دو بندر استراتژیک جاسک و چابهار، کوشش می نماید کانون ژئواستراتژیک خود را از خلیج فارس به دریای عمّان تغییر دهد. این مهم به تهران اجازه می دهد که از منطقه پرتنش خلیج فارس دوری کند، مسافت سفر نفت کش ها را کاهش دهد و در صورت احتیاج تنگه هرمز را ببندد.
این پیمان دوجانبه فرصت فوق العاده ای برای چین جهت مشارکت در توسعه بندر جاسک فراهم می نماید. چین قادر خواهد بود بندر جاسک را به شبکه استراتژیک هاب (مالی) خود در منطقه اضافه کند. طبق این طرح، شرکت های چینی شهرک های صنعتی را در تعدادی از کشورهای منطقه خلیج فارس توسعه و به بندرهایی اتصال خواهند داد که چین حضور پررنگی در آن دارد. این شبکه درهم تنیده شهرک های صنعتی و بندرهای (تجاری) می تواند چالشی مضاعف برای آمریکا در منطقه استژاتژیک تنگه هرمز ایجاد کند.
پیمان راهبردی ایران - چین می تواند بر رویارویی دو قدرت دنیای - آمریکا و چین - نیز اثر بگذارد. در حالی که چین بزرگترین شریک تجاری آمریکا باقی مانده و هنوز روابط دوجانبه وسیعی بین این دو قدرت دنیای برقرار است، رقابت شان در زمینه های مختلف شدّت یافته، تاجایی که بسیاری از تحلیلگران و ناظران معتقدند دنیا وارد جنگ سردی دیگر شده است. با توجه به اهمیّت مالی و ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)، معامله با ایران صندلی دیگری به چین می دهد که می تواند به وسیله آن آمریکا را به چالش بکشاند.
در همین حال، تهران علاوه بر اطمینان خاطر از بقاء [و توسعه مالی] خود، میخواهد از مزایای معامله با چین برای تثبیت قدرت منطقه ای خود استفاده کند. و کلام آخر اینکه، اگر آمریکا از اختلاف و رقابت در منطقه سود نموده است، پیمان ایران - چین می تواند چشم انداز امنیتی منطقه را با ارتقاء ثبات به وسیله رویکرد صلح مترقّی/توسعه محور مجدّداً بازتعریف کند.
ترجمه: ایلیا فروزش
*مطالب فوق لزوماً مورد تایید خبرگزاری نیست و صرفاً جهت مطالعه مخاطبان ترجمه شده است.
منبع: خبرگزاری دانشجو